یکم رجب المرجب - وفات حسن بصری
6-وفات حسن بصری
و در مثل اين روز، سنه 110، حسن بصرى وفات كرد(1) . و صوفيه و اهل سنت را اعتقاد تمامى است و باو و اكثر شيعه او را منحرف ميدانند. از اميرالمؤ منين و ائمه طاهرين عليهم السلام و از براى او مطاعن بسيار نقل كرده اند و گفته اند كه اميرالمومنين او را الفتى (2) گفت و سامرى امت لقب داد و هم دعا كرد در حق او كه هميشه محزون و غمين باشد لاجرم پيوسته وغمنده و حزين بود تا زنده بود و (( كان كمن رجع عن دفن حميم او كخر بند ج ضل حماره )) .(3)
مكالمه حسن با آنحضرت هنگام مراجعت آنحضرت از جنگ اهل بصره معروفست .
ابن ابى الحديد گفته كه گفته اند حسن بصرى على عليه السلام را مبغض بوده و مذمت ميكرده و بعد، چند چيزى از او در اين باب نقل ميكند، آنگاه ميگويد كه اصحاب ما منكرند اين مطلب را و ميگويند او از محبين على عليه السلام بوده و او را تعظيم نموده ، الخ .
و بالجمله ، مان بين حسن و ابن سرين منافرت تامى بوده بطوريكه مثل گشته جالس الحسن او ابن سرين و لهذا بفاصله كمى بعد از او ابن سرين نيز وفات كرد، چنانچه فرزدق و جرير شاعر نيز با هم ضد و معاند بودند و چون خبر وفات فرزدق به جرير رسيد بگريست و گفت : (( اوالله انى لاعلى انى قليل البقاء بعده و لقد كان نجمنا و احد او كان واحد منا مشغول بصاحبه و قل مامات ضد او صديق الاوتبعه صاحبه )) و اتفاقا در همان سال و بقولى بعد از چهل روز جرير وفات يافت .(4 و 5)
و بالجمله در شب وفات حسن و ابوعبيده معمر بن مشتى نحوى بصرى صاحب تصنيفات مفيده ، متولد شد و صد سال عمر كرد و در سنه 211، وفات كرد و گفته اند كه او چون راءى خوارج ميداشت و متهم بود بميل غلمان كسى بر جنازه او حاضر كرد و گفته اند كه او چون براى حمل جنازه اش حمال كرايه كردند و ابوعبيده را در مسجد بصره در پاى يكى از ستونها مقامى بود كه در پاى آن هميشه مى نشسته وقتى ابونواس شاعر كه با ابوعبيده خيلى مزاح ميداشت بر آن ستون نوشت :
صلی الا علی لوطو شیعتة ابا عبیدة قل بالله امینا
فانت عندی بلاشک بقیتهم منذا حمتلت و قد جاوزت سبعینا (6)
ابوعبيده چون داخل مسجد شد و آن شعر بديد گفت : اين كار ماجن لواط ابونواس است او را محو كنيد اگر چه در آن صلوات بر پيغمبر است و نوادر او بسيار است و او است اول كسيكه غريب الحديث تصنيف كرد و او غير از ابوعبيده قاسم بن سلام است .
پاورقی :
1-تفسیر الثعالبی :ج1ص79 . وقایع الایام :ص374
2-لفتی به زبان نبطبه یعنی شیطان و این لقبی است که مادر حسن در زمان طفولیت او ، او را به آن می نامید و کسی بر ان مطلع نبود .
3-بحارالانوار :ج42ص143 . وقایع الایام :ص374
4-گویند یکی مژده پیش انوشیروان آورد که شنیدم فلان دشمن تو را خدای برداشت . گفت : هیچ شنیدی که مرا خواهد گذاشت .
اگر بمرد عدو جای شادمانی نیست که زندگانی ما نیز جاودانی نیست (منه)
5-الکنی و الالقاب :ج3ص27 . وقایع الایام :ص375 .
6-سیراعلام النبلاء :ج9ص445.446. وقایع الایام :ص375 .
- << قبلی
- بعدی
- توضیحات
- رجب المرجب
- 02 خرداد 1391
- سید امیر حسین بحرالعلوم طباطبایی
- 24109