بانوي پهلو شكسته - ويژه نامه فاطميه اول - اذان و تجلي خاطرات پدر
اذان و تجلي خاطرات پدر
پس از گذشت مدّتي از رحلت و شهادت جانگداز پيغمبر اسلام صلي اللّه عليه و آله، دخترش فاطمه زهراء سلام اللّه عليها چنين اظهار داشت: دلم تنگ شده است و آرزو دارم، که آواي اذان بلال اذان گوي پدرم را بشنوم.
و چون بلال متوجّه آرزوي حضرت زهراء سلام اللّه عليها شد، مشغول گفتن اذان گرديد؛ و چون گفت: «اللّه اکبر، اللّه اکبر».
حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها به ياد خاطرات دوران پدرش افتاد؛ و نتوانست خود را کنترل نمايد و با صداي بلند شروع به گريستن نمود.
تا آن که اذان بلال رسيد به: «أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه»، که در اين هنگام حضرت زهراء صيهه و فريادي کشيد و با حالت بيهوشي بر صورت، روي زمين افتاد.
مردم گفتند: اي بلال! ساکت شو، چيزي نمانده است که دختر رسول اللّه صلي اللّه عليه و آله دار فاني را وداع گويد.
پس بلال ساکت شد و باقي مانده اذان را ادامه نداد.
و چون حضرت به هوش آمد در خواست ادامه اذان را داشت.
بلال قبول نکرد و گفت: اي سرور زنان! بر تو مي ترسم که مشکلي براي شما پيش آيد،
به همين جهت حضرت از او گذشت کرد و ساکت ماند.
همچنين در روايتي ديگر، از امام عليّ عليه السلام آمده است که فرمود:
هر گاه فاطمه زهراء سلام اللّه عليها چشمش به لباس و پيراهن پدرش، رسول خدا صلي اللّه عليه و آله مي افتاد و يا آن را مي ديد و مي بوئيد، گريان مي شد و حالت بيهوشي به آن بانوي مجلّله دست مي داد
اعيان الشيعه ج 1 ص 320
حضرت زهرا بانوي بانوان
- توضیحات
- شهادت
- 13 فروردين 1391
- حجة الاسلام شیخ جعفر كمالي
- 45845
دیدگاهها
خیلی عالی است
اما روایت را اگه ترجمه اش را هم بیان می فرمودید بهتر بود چراکه برای بعضی از افراد قابل فهم نیست واگربتوانی ترجمه ها راروان تر بیاورید درقرائت آن تسهیل به وجود آورده اید
واین مطلب "و قسم دوم معرفت بگنه"رااصلاح کنید
دربعضی ازجاها فاطمهی به کاررفته اصلاح کنید
منظور از"ساعت مستجابهي"درقسم ت 7 چیست
درقسمت 8 "در معني طاهره و بتون اشاره باين معني شد"این را اصلاح کنید
ادامه آ« برای بعد انشا الله
مقالات زيبايي بود و اي كاش متنوع تر بود و فقط منحصر به مقاله نبود .
التماس دعا
ان شاء الله كه همه ما در احياي معارف حقه بتوانيم قدمي برداريم و مورد رضايت اعلي حضرت ، بقية الله الاعظم ارواحنا فداه قرار بگيرد
از عنايت شما به حقير كمترين متشكرم
يا علي .
یعنی مرا دوباره تو نشناختی رفيق؟
من پادشاه ارتش بازنده بودم و
مانند من شدی و تو هم باختی رفيق
از دوستی من به تو غم می رسد فقط
خود را به رنج و دردسر انداختی رفيق
من در دیار شعر پریشان شدم تو هم
مثل خودم به شهر غزل تاختی رفيق
تاوان دوستی دل بی کس من است
تاوان و قیمتی که تو پرداختی رفيق ...
حقیر حقا لیاقت رفاقت با شما بزرگان را نداشتم ، فقط علی علیه السلام لطفی شامل حال من کرد و شما را قسمت ما کرد .
روزي که تمام خلق حيران هستند ما منتظر شفاعت زهرائيم
دستتون درد نکند/ موفق باشید / مقالات زیبایی بود
خدا را شکر میکنم که با این سایت آشنا شدم و از مطالب مفید شما دوستان استفاده ببرم
التماس دعا
یا علی مدد
فقط خواهش میکنم معنی شعر «مالی وقفت علی القبور» رو اون قسمت جواب حضرت فاطمه رو معنیش رو هم بگید... نتونستم خوب معنی کنم...
معنای این بیت این میشه :
چه شده است که من برسر قبور ایستاده ام و به قبر حبیب خود سلام می کنم ولی او جواب سلام من را نمی دهد