قطعه سنگی شهادت داد
آنگاه كه حجر شهادت داد...
منازعه حضرت سجّاد عليه السلام با محمد بن حنفيّه در امر امامت
بارى در آخر كتاب «مدارك الاحكام» كه از كتب نفيسه فقهيّه است در ضمن بيست خبرى كه متضمّن فوائدى است مىگويد: شانزدهم، خبرى است صحيح كه كلينى از ابو عبيده حَذّاء، و زراره و هر دو نفر آنها از حضرت باقر و حضرت صادق عليهما السّلام روايت كردهاند كه چون حضرت سيّد الشّهداء عليه السلام شهيد شدند محمّد ابن حنفيّه كه فرزند امير المؤمنين بود فرستاد نزد حضرت سجّاد زين العابدين علىّ ابن الحسين و با آن حضرت در مجلسى خلوت كرد و گفت: اى فرزند برادر من مىدانى كه رسول خدا بعد از خود به امير المؤمنين وصيّت كرد و سپس به امام حسن و پس از آن به امام حسين عليه السّلام، و پدر تو عليه السّلام كشته شده و وصيّتى نكرده است و من عموى تو هستم و همطراز با پدر تو و من فرزند علىّ هستم و من با اين سنّ و سابقهاى كه دارم از تو كه نوجوانى، به امر امامت سزاوارترم، بنابراين در امر وصيّت و امامت با من نزاع مكن و احتجاج منما. حضرت سجّاد عليه السّلام فرمود:
يا عَمِّ اتَّقِ اللهَ وَ لا تَدَّعِ ما لَيْسَ لَكَ بِحَقٍّ، انِّى اعِظُكَ انْ تَكُونَ مِنَ الْجاهِليَن.
«اى عمو جان از خدا بپرهيز و دنبال مقامى كه شايسته تو نيست مرو، من به تو پند و اندرز مىدهم كه مبادا از جاهلين باشى».
پدر من قبل از آنكه متوجّه به سوى عراق شود به من وصيّت كرد، و در امر امامت از من پيمان گرفت قبل از يك ساعت كه در كربلا كشته شود، و اينك اسلحه رسول خدا كه علامت امامت است در نزد من است متعرّض اين مقام مشو مىترسم كه بدين سبب عمرت كوتاه و حالت تباه گردد. خداوند تعالى امامت را در اولاد حضرت حسين قرار داده است؛ و اگر مىخواهى يقين پيدا كنى بيا با هم برويم نزد حَجَر الاسود و او را حَكَم قرار داده و از او سؤال كنيم.
پس هر دو آمدند به سوى حَجَر الاسود، حضرت سجّاد عليه السّلام به محمّد ابن حنفيّه گفتند: ابتدا كن به تضرّع و ابتهال به سوى خداوند .....محمّد ابن حنفيّه ابتهال و تضرّع كرد و از خدا خواست و سپس از حَجَر سؤال كرد و پاسخى نشنيد. حضرت سجّاد فرمود: اى عمو جان اگر تو امام و وصى بودى هر آينه حَجَر پاسخ تو را مىداد..... حضرت سجّاد خواندند خداى عزّ و جلّ را آن مقدارى كه خواستند و سپس گفتند: اى حجر تو را سوگند مىدهم به آن خدائى ....وصى و امام بعد از حسين ابن على كيست؟ گفت: كه حَجَر به حركت آمد به طورى كه نزديك بود از جاى خود بيفتد و خداوند به زبان عربى فصيح او را به سخن درآورد وگفت: وصيّت و امامت بعد از حسين بن على عليهما السّلام براى علىّ بن الحسين بن فاطمة بنت رسول الله صلّى الله عليه و آله و سلّم است. |
حضرت باقر فرمودند: اين كلام بين آنها در مكّه واقع شد. پس هر دو آمدند به سوى حَجَر الاسود، حضرت سجّاد عليه السّلام به محمّد ابن حنفيّه گفتند: ابتدا كن به تضرّع و ابتهال به سوى خداوند و بخواه كه حَجَر الاسود را براى تو به گفتار درآورد و سپس از حجر الاسود سؤال كن. محمّد ابن حنفيّه ابتهال و تضرّع كرد و از خدا خواست و سپس از حَجَر سؤال كرد و پاسخى نشنيد. حضرت سجّاد فرمود: اى عمو جان اگر تو امام و وصى بودى هر آينه حَجَر پاسخ تو را مىداد. محمّد گفت: تو اى برادرزاده بخوان خدا را و دعا كن و از حَجَر سؤال كن. حضرت سجّاد خواندند خداى عزّ و جلّ را آن مقدارى كه خواستند و سپس گفتند: اى حجر تو را سوگند مىدهم به آن خدائى كه در تو ميثاق انبيا و ميثاق اوصياء و ميثاق جميع خلائق را قرار داده است اينكه بگوئى وصى و امام بعد از حسين ابن على كيست؟ گفت: كه حَجَر به حركت آمد به طورى كه نزديك بود از جاى خود بيفتد و خداوند به زبان عربى فصيح او را به سخن درآورد و گفت: وصيّت و امامت بعد از حسين بن على عليهما السّلام براى علىّ بن الحسين بن فاطمة بنت رسول الله صلّى الله عليه و آله و سلّم است. در اين حال محمد ابن حنفيّه مراجعت نمود در حالى كه ولايت حضرت سجّاد را پذيرفت و به عهده گرفت
امام شناسى، ج3، ص: 37
- توضیحات
- سیره و فضائل
- 04 تیر 1391
- حجة الاسلام شیخ جعفر كمالي
- 5311