توصیف مقام امام از زبان امام رضا علیه السلام
عبد العزیز بن مسلم می گوید: در شهر مرو همراه امام رضا علیه السلام بودیم ، روزی به مسحد جامع رفتم ، دیدم درباره امامت بحث و گفتگو می کنند ، و سخن از اختلاف نظرهای موجود به میان آمد ، پس از جلسه به خدمت امام رضا علیه السلام رسیده جریان را به عرض رساندم ، حضرت تبسمی کرد و فرمود : عبد العزیز ! مردم جاهلند و در دینشان فریب خورده اند ، خدای عز وجل پیغمبر را قبض روح نکرد جز وقتی که دینش را کامل نمود ، و قرآن را بر او نازل کرد که هر چیز در آن بیان شده ، حلال ، حرام ، حدود و احکام و همه احتیاجات مردم ، چنانکه فرموده : « از هیچ چیز در این کتاب فرو گذار نکردیم. ( انعام/ 38 )»
و در سفر« حجة الوداع » که آخر عمر پیامبر بود این آیه را فرستاد : « امروز دینتان را کامل ساختم و نعمتم را بر شما تمام کردم و راضی شدم که اسلام دین شما باشد. (مائده/3) »
امر امامت از کمال دین است و پیغمبر در نگذشت مگر وقتی که نشانه های راه دینش را برای امت بیان کرد ، راه ها را روشن ساخت ، امت را به راه راست گماشت ، و علی علیه السلام را به سِمت راهنما و امام برای آنها نصب کرد ، و هیچ یک از نیازمندی های آنها را وا نگذاشت جز اینکه بیان فرمود ، پس هر که تصور کند خدا دینش را ناقص گذاشته کتاب خدا را رد کرده و هر که کتاب خدا را رد کند کافر است .
آیا مردم مقام امامت و موقعیت آن را در بین امت می شناسند تا بتوانند انتخاب کنند ؟امامت مقامی است که خداوند ابراهیم خلیل را پس از رتبه پیغمبری و « خلّت » (دوستی ) بدان ممتاز ساخت ، این سومین رتبه و فضیلتی بود که خلیلش را بدان تشرف داد ، و نامش را بر افراشت چنانکه فرمود: « آنگاه که ابراهیم را پروردگارش به کلماتی آزمود ، و چون همه را به پایان رساند فرمود : من تو را امام مردم خواهم ساخت ، حضرت خلیل از خرسندی گفت : آیا امامت را در نسل من قرار می دهی ؟ فرمود: عهد من به ستمکاران نرسد .» این آیه امامت هر ظالمی را تا قیامت رد کرده ، و این مقام اختصاص به برگزیدگان امت یافت . سپس خداوند آن را ارجمند داشت و در نسل برگزیدگان پاک نهاد ، فرمود :« به او ( یعنی ابراهیم) اسحاق و فرزند زاده اش یعقوب را بخشیدیم ، و همه را شایسته قرار دادیم ، و آنان را امامانی ساختیم که به فرمان ما ( مردم را ) هدایت کنند ، و انجام کارهای نیک و به پا داشتن نماز و پرداختن زکات را به آنها وحی کردیم ، و به عبادت ما پرداختند.» نسل حضرت ابراهیم علیه السلام این مقام را پیوسته قرن به قرن از یکدیگر ارث بردند تا نبوت به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم رسید و خداوند فرمود: « سزاوارترین مردم به ابراهیم آنها هستند که پیرویش کردند ، و این پیغمبر ، به آنها که ایمان آوردند.» امامت به آنان اختصاص یافت و پیغمبر آن را به عهده علی علیه السلام نهاد ؛ و در نسل بر گزیده او که خداوند علم و ایمانش داده قرتر گرفت ، و خدا درباره آنها فرمود:« آنها که علم و ایمان یافتند ( در پاسخ مجرمان که در قیامت سوگند یاد کنند که ساعتی پیش در دنیا و برزخ درنگ نکردند ) گویند شما در کتاب خدا تا روز رستاخیز که امروز است درنگ کردید ولی از آن خبر نداشتید . » این سنتی است که جاری شده است و خدا آن را تا قیامت در نسل پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم قرار داده ، که پس از محمد پیغمبری نیست. با این وصف چگونه این خلق نادان مقام امامت را به آراء خود انتخاب می کنند؟ امامت مقام انبیاء و میراث اوصیاء است. امامت جانشینی خدا و خلافت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و مقام امیرالمؤمنین علیه السلام و جانشینی حسن و حسین علیهما السلام است. امام، زمام و عنان دین، نظام مسلمین، صلاح دنیا و عزت مؤمنین است . امام، ریشه بالنده اسلام، و شاخه سربلند آن است. امام ، متمم و مکمل نماز، زکات، روزه، حج و جهاد است ، مایه وُفور غنیمت و صدقات واجرای حدود و احکام ، و استحکام مرزها و سرحدات است . امام است که حلال خدا را حلال و حرامش را حرام را کند . حدود را اقامه کند ، از دین خداوند دفاع نماید ، و (مردم را) با حکمت و موعظه نیک ، وحجتهای رسا به راه خدا دعوت کند. امام، خورشیدی را ماند که هنگام دمیدن از گوشه افق ، آنجا که نه دیده تواندش دید و نه دست به دامانش تواند رسید ، اشعه تابناک خود را بر عالم بگسترد. امام، ماه چهارده تابان، چراغ فروزان ، نور طالع ، اختر راهنما در اعماق تیرگیها ، دلیل هدایت ، و نجات بخش از هلاکت است .امام، آتشی بر سر تلِ بلند است ، آن را که گرما خواهد حرارت بخشد، و آن را که گرفتار مهالک شود ، راه بنماید ، هرکه ازآن کناره گیرد نابود شود. امام، ابر بارنده ، باران پیاپی ، آسمان سایه افکن ، زمین گسترده ، چشمه جوشان، برکه و گلزار است. امام، امینی رفیق ، پدری شفیق ، وبرادری همزاد است ، همانند مادری نیکو کار نسبت به فرزند خردسال است و پناه بندگان است. امام ؛ امین خدا در زمین و در میان خلق است ، بر بندگانش حجت ، و در شهرهایش جانشین است، (مردم را) به خدا خواند و از حریم او دفاع کند. امام، پاک کننده گناهان ، و زداینده عیبهاست، خاصه اش علم و نشانش حلم است ، نظام دین، عزت مسلمین ، خشم منافقین و نابودی کافرین است. امام ، یگانه دوران است ، هیچ کس به پایه او نرسد ، عالَمی همطرازش نباشد، جایگزین و مثل و مانند ندارد، بدون سعی و طلب به فضل خدای وهاب به همه فضائل ممتاز است، چه کسی می تواند به معرفت امام نائل شود ، یا به کنه وصفش رسد؟ هیات ! هیات !در توصیف شأنی از شئون ، یا فضیلتی از فضائل امام ، عقلها گم گشته ، خِردها سر گردان ، مغز ها حیران ، سخنوران فرو مانده ، شاعران خسته ، ادیبان نا توان ، زیان آوران وا مانده ، دانشمندان درمانده و همه به عجز و تقصیر خویش معترفند. با این وصف چگونه توان همه فضائل او را بیان کرد ، یا او را چنانکه هست به نعت آورد ؟ وچگونه کسی تواندجایگزین وی شود، یا از عهده کارش بر آید ؟ و کِی ؟ با اینکه امام چون اختران از دسترس متناولان ، و توصیف واصفان به دور از ، اینان پندارند این مقام در غیر آل پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم یافت شود . به خدا ، نفسشان به آنها دروغ گفته و یاوه سرایی ها ، آرمانهای غلط به آنان داده که پا به نردبانی دشوار نهاده ، و راهی لغزنده در پیش گرفته اند ، که گامهای نا استوارشان آنها را به پرتگاه افکند . همی خواهند آدمی را به آراء خود نصب کنند ، چگونه حق انتخاب دارند با اینکه امام عالمی خالی از جهل ، و سرپرستی خالی از مکر ( و به نقل دیگر مناسبتر ، خالی از ضعف ) . امام معدن نبوت است، در نسب طعنی ندارد و در حسب هاوردی ، نژاد از قریش دارد ، قله از هاشم ، و عترت از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم، شرف اشراف است و نسل عبد مناف .علمی فزاینده و حلمی به کمال دارد ، در این امر توانا و به سیاست داناست ، در خور ریاست و واجب الاطاعت است ، قائم به امر خدا و خیر خواه بندگان اوست .خداوند پیامبران و اوصیاء انها را توفیق دهد ، استوار سازد ، از علم نهفته و حکمتش چندان به آنها عطا کند که نصیب هیچکس ننماید، علمشان ما فوق همه دانشمندان زمان است ، خداوند فرمود:«آیا آن کسیکه به راه حق هدایت کند برای پیروی شایسته تر است یا آنکه خود را نشناسد جز اینکه هدایتش کنند ؟ شما را چه شده؟ چگونه قضاوت می کنید؟ » ودر قصه طالوت فرموده :«خدا او را بر شما برگزیده ، و در علم و نیروهای جسمانی فزونی داده ، و خدل ملک خویش به هر که خواهد دهد .» و در حکایت حضرت داود می فرماید :« داود جالوت را کشت و خدا به او پادشاهی و حکمت داد، و آنچه می خواست به وی آموخت .» و به پیغمبرش میفرماید :« خدا کتاب و حکمت را بر تو نازل کرد ، و آنچه را نمیدانستی به تو آموخت ، وفضل خدا بر تو بزرگ است.» و درباره امامان خاندان عترت و نسل پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:« بلکه بر مردم برآنچه خدا از فضلش به آنها عنایت کرده رشگ می برند؟...» ما به آل ابراهیم کتاب و حکمت و ملکی عظیم داده ایم ، اما مردم برخی به آن ایمان آوردند و برخی سد راه برای اداره امور بندگانش انتخاب کند ، سینه اش را برای این کار بگشاید ، چشمه های حکمت را در قلبش بیندوزد و به زبانش روان سازد ، و از آن پس دیگر در پاسخ هیچ سؤال نماند ، و راهی نادرست نپیماید ، و پیوسته از توفیق و استقامت و تایید برخوردار باشد ، از خطا و لغزش ایمن گردد ، خدا او را بدین فضائل ممتاز سازد ، تا حجت خلق و شاهد بندگانش باشد ، آیا مردم می توانند به چنین کس دست یابند تا او را انتخاب کنند و منتخبشان دارای این اوصاف باشد ؟
(تحف العقول – ابن شعبه حرانی - صفحه 698)
- توضیحات
- امامت
- 02 اسفند 1390
- حجة الاسلام شیخ محمد کمالی
- 4481