دميده شدن در صور و پيدايش قيامت
دميده شدن در صور و پيدايش قيامت
قال اللهُ الحكيمُ فى كتابِه الكريم:
وَ يَوْمَ يُنفَخُ فِى الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِى السَّمَوتِ وَ مَن فِى الارْضِ إِلَّا مَن شَآءَ اللَهُ وَ كُلٌّ أَتَوْهُ دخِرِينَ* وَ تَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَ هِىَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَهِ الَّذِى أَتْقَنَ كُلَّ شَىْءٍ إِنَّهُ و خَبِيرُ بِمَا تَفْعَلُونَ* مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ و خَيْرٌ مِنهَا وَ هُم مِن فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ ءَامِنُونَ* وَ مَن جَآءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِى النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ. (آيات 87 تا 90، از سوره نمل: بيست و هفتمين سوره از قرآن كريم)
«و در روزى كه در صور دميده شود، تمام كسانيكه در آسمانها و كسانيكه در زمين هستند به فزع و هراس و ترس مىافتند، مگر افرادى را كه خداوند بخواهد. و همه با حال ذلّت و انكسار بر خداوند وارد ميشوند.
و در آن حال مىبينى كه كوهها جامدند، و چنين گمان ميكنى كه آرام و بدون حركت در جاى خود ايستادهاند، ولى چنين نيست و آنها مانند ابرهاى سريع السّير در گردش و حركت هستند. و اين صنع و حكمت خداست كه هر موجودى را متقن و مستحكم نموده و بر اساسى راستين و استوار قرار داده است، و حقّاً كه پروردگار به آنچه شما بجا مىآوريد خبير و داناست.
هر كس كار پسنديده و نيكوئى انجام دهد آن عمل از او مقبول و مورد پسند و اختيار بوده و در پاداش، از آن كردار بهتر و والاتر به او داده خواهد شد؛ و اين گروه از فزع و هراس آن روز ايمن خواهند بود.
كسانيكه كار زشت و نكوهيدهاى انجام دهند، با چهره و سيماى خود به رو در آتش مىافتند و چنين خطاب به آنها ميشود كه: اين جزا و پاداش مگر غير از كردار و افعالى است كه خود شما در دنيا انجام ميداده ايد؟»
اين آيه مباركه به آيه نفخِ فَزَع معروف است؛ يعنى بواسطه دميده شدن در صور، تمام افرادى كه در آسمانها و در زمين هستند در خوف و هراس و خشيت و ترس مىافتند.
در سوره زُمر داريم:
وَ نُفِخَ فِى الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِى السَّمَوتِ وَ مَن فِى الارْضِ إِلَّا مَن شَآءَ اللَهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنظُرُونَ* وَ أَشْرَقَتِ الارْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَ وُضِعَ الْكِتَبُ وَ جِاىءَ بِالنَّبِيِّنَ وَ الشُّهَدَآءِ وَ قُضِىَ بَيْنَهُم بِالْحَقِّ وَ هُمْ لَا يُظْلَمُونَ. [1]
«و در صور دميده ميشود و تمام كسانيكه در آسمانها و در زمين هستند هلاك ميشوند مگر افرادى را كه خداوند بخواهد. پس بار ديگر در صور دميده ميشود، در اين هنگام تمام موجوداتِ هلاك شده زنده ميشوند و به حال قيام و وقوف در آمده، در انتظار امر پروردگار هستند.
در آن وقت زمين به نور پروردگار خود روشن ميشود، و كتاب و نامه عمل حاضر و قرار داده ميشود، و پيغمبران و گواهان را براى أداى شهادت مىآورند، و در ميان آنها به حقّ قضاوت و داورى خواهد شد، و ايشان مورد ظلم و ستم واقع نمىشوند.»
اين آيه مباركه به آيه نفخِ صَعْق معروف است. صورِ صعق يعنى در بوقى دميده ميشود كه بدان جهت همه هلاك ميگردند، چون صعق به معناى هلاكت است.
ولى از اين آيه اخيره استفاده ميشود كه دو صور داريم، يعنى به دو گونه نفخ، در آن دميده ميشود:
يك نفخى كه تمام زندگان آسمانها و زمين بواسطه آن نفخ و دميدن مىميرند. دوّم نفخى كه تمام مردگان آسمانها و زمين بواسطه آن پس از مردن زنده ميشوند.
چون ميفرمايد: ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى، پس از نفخ اوّل نفخ ديگرى در صور به وجود مىآيد.
امّا صعق و فزع ظاهراً هر دو يك معنى دارد و هر دو براى ارائه يك حالت خاصّ آمدهاند. فزع آن خوف و خشيتى را گويند كه غالباً منتهى به مرگ است، و صعق هم بمعناى هلاكت است كه از ترس و دهشتى خاصّ ناگهان بر انسان وارد گردد.
پس مفاد صدر دو آيه: آيه وارده در سوره نمل و آيه وارده در سوره زمر، همان دميدن در صور است كه بواسطه آن همه زندگان در خوف و هراس افتاده و هلاك ميشوند.
و مفاد ذيل آيه دوّم: آيه وارده در سوره زمر، زنده شدن مردگان است بعد از هلاك شدن و فانى شدن.
شيخ طَبْرِسى در «مجمع البيان» گويد:
و گفته شده است كه إسرافيل در صور سه مرتبه ميدمد: نفخه اولى نفخه فزع است، و نفخه ثانيه نفخه صعق است كه بواسطه آن تمام افراد آسمانها و زمين هلاك ميشوند، و نفخه ثالثه نفخه قيام و حضور در پيشگاه ربّ العالمين است و در اين حال همه مردم از قبور خود بر مىخيزند. [2]
ولى ما به خواست خداوند متعال بيان خواهيم نمود كه از آن خوف و ترسى كه مردمِ در دنيا بواسطه نفخ در صور پيدا مىكنند به «صيحه» تعبير شده است
وقوع صيحه آسمانى و خمود مردم
إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وحِدَةً فَإِذَا هُمْ خمِدُونَ. [3]
«يك صيحه واحد بيش نخواهد بود كه ناگهان بر اثر آن تمامى مردم خاموش و پژمرده و بى حركت و بى اثر خواهند شد.»
و در آيه ديگر وارد است:
مَا يَنظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ* فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ. [4]
«يك صيحه واحد بيش نيست كه ناگهان بر اثر آن تمام افراد در نزد ما حضور پيدا مىكنند، پس در آن هنگام هيچكس قادر بر وصيّت نيست و نمىتواند بسوى اهل خود برگردد.»
حتّى در روايت وارد است كه: در وقتيكه ساعت قيام قيامت فرا ميرسد، چنان ناگهانى و دفعى است كه دو مرد فروشنده و خريدار مشغول مبايعه هستند؛ فروشنده مثلًا پارچه و لباس را براى خريدار باز كرده است، آنان مهلت جمع كردن و پيچيدن را نداشته و قيامت بغتةً فرا ميرسد. و مردى لقمه را برداشته تا به دهان خود گذارد، هنوز لقمه به دهانش نرسيده كه قيامت ميرسد. و مردى حوض منزل خود را كه سوراخ شده و آب از آن ميرود مشغول سدّ ثغور و گرفتن روزنههاى آن است كه مواشى خود را از آن آب دهد، هنوز مواشى را آب نداده قيامت در ميرسد. [5]
شايد مراد از گفتار كسى كه طبرسى قول او را نقل كرده است از نفخ فزع همان صيحهاى باشد كه در دنيا زده ميشود، و مردم در اثر آن هلاك ميشوند.
امّا صيحهاى كه در هنگام قيامت زده ميشود دو صيحه بيشتر نيست: يك صيحه كه مردم برزخى را براى ورود به قيامت مىميراند، و يك صيحه براى خود مردم برزخى است كه پس از مردن بواسطه آن زنده ميشوند.
و بنابراين نفخ فزع و نفخ صعق راجع به مردمان برزخى است نه اهل دنيا، و يك نفخ بيشتر نيست؛ و امّا نفخ ديگر راجع به إحياء و زنده شدن مردگان است.
و علَى كُلّ تقدير، نفخى كه به علّت آن مردم مىميرند و زنده ميشوند دو نفخ بيشتر نيست: يك نفخ إماته و ديگر نفخ إحياء؛ دميدن براى ميراندن، و دميدن براى زنده كردن
-----------------------------------------
[1] آيه 68 و 69، از سوره 39: الزّمر
[2] «مجمع البيان» در تفسير آيه نفخ فزع در سوره نمل، مجلّد 4، ص 236
[3] آيه 29، از سوره 36: يس؛ و اين آيه گرچه درباره هلاك كردن اهل انطاكيّه است، ولى مىتوان از آن استفاده عموم نمود
[4] آيه 49 و 50، از سوره 36: يس
[5] «مجمع البيان» مجلّد چهارم، ص 427»
منبع: معاد شناسى، ج4، ص121-126
- توضیحات
- معاد
- 06 بهمن 1392
- حجة الاسلام شیخ محمد کمالی
- 5977