ورود کاربران

نصیحت الهی به حضرت عیسی عليه السّلام‏

برخى از پندهاى الهى به عيسى بن مريم علی نبینا و آله وعلیه السلام

على بن اسباط از ائمه عليهم السّلام نقل مى‏كند كه فرموده‏اند: از جمله پندهاى خداوند به عيسى عليه السّلام است كه:

اى عيسى! منم پروردگارت و پروردگار پدرانت. نام من يكى است و من يگانه‏ام، و در آفريدن هر آفريده‏اى يكتايم، و همه چيز ساخت من است و به من باز مى‏گردد.

نصیحتی که باعث علوّ درجه و عزت در دنیا باشد

نصیحتی که باعث علوّ درجه و عزت در دنیا باشد

در کتاب انیس الادباء آمده است : مرویست که پیرمردی خدمت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و عرض کرد : یا امیرالمؤمنین !من پیرمرد و شکسته شده ام مرا نصیحتی فرمای که باعث رفعت درجه من گردد در عقبی ، و سبب عزت من باشد در دنیا .

حضرت فرمود : یا شیخ ! اگر خواهی که یاد گیری دو چیز را یاد گیر : یاد خداوند جلّ ذکره را و مرگ را . و اگر خواهی فراموش کنی دو چیز را فراموش کن : احسانی که نسبت به مردم کرده باشی تا منت ننهی ، و بدی که مردم با تو کرده باشند تا کینه ور نگردی .

(انیس الدباء /ص423 - الکافی /ج2/ص308 /باب عصیبة)

سفره غذا...

سفره غذا

ابراهيم كرخى از امام صادق (عليه السلام) و او از پدرانش نقل مى‏كند كه امام‏ حسن‏ مجتبى‏ (عليه السلام) فرمود: در سفره غذا دوازده خصلت است كه بايد هر مسلمانى آن را بداند،

چهارتا از آن فرض و چهار تا از آنسنّت و چهار تا براى ادب است،

امّا آنها كه فرض هستند (لازم است كه بوده باشند) عبارتند از: شناخت و راضى شدن و بردن نام خدا و شكر،

و امّا آنها كه سنت هستند عبارتند از: شستن دست‏ها پيش از طعام و نشستن بر روى طرف چپ و خوردن با سه انگشت و ليسيدن انگشتان،

و امّا آنها كه براى ادب است عبارتند از: خوردن از آن قسمت كه جلوى توست، برداشتن لقمه‏هاى كوچك و جويدن بسيار و كمتر نگاه كردن به روى مردم.[1]


[1]- الخصال / ترجمه جعفرى ؛ ج‏2 ؛ ص237

 

برترین معرفت, معرفت نفس است.

معرفت نفس در دین مبین اسلام از جایگاه ویژه ای برخوردار است و اسلام اهمیت خاصی برای شناخت نفس قائل شده است, تا جایی که از آن به برترین شناخت ها تعبیر شده است و معرفت نفس از هر معرفت و شناختی بالاتر و والاتر شمرده شده است.

و تعابیری که از ائمه معصومین در این زمینه مطرح شده است بسیار تکان دهنده است. که به برخی از آنها اشاره می کنیم :

 

................................................. رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ..........................................................

مَن عَرَفَ نَفسَه فَقَد عَرَفَ رَبَّه (محجة البیضاء ج1 ص68)

هرکس که خود را بشناسد, خدای خود را شناخته است.

 

.................................................... امیر المؤمنین علی علیه السلام .......................................................

أفضَلُ المَعرفَةِ مَعرفَةُ الإنسانِ نَفسَه (فهرست غرر ص387 شمارۀ 2935)

برترین معرفت، آن است که انسان نفس خود را بشناسد.

 

................................................. رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ..........................................................

أعلَمُکُم بنَفسِه, أعلَمُکُم برَبه (امالی سید مرتضی ج2 ص329)

آگاه ترین شما نسبت به خدا کسی است که به نفس خود آگاه تر باشد.

 

همانطور که دیده می شود شناخت نفس بالاترین و برترین شناخت معرّفی شده و نتیجه ای که از این شناخت بدست می آید شناخت خداوند متعال است که خود هدف اصلی خلقت انسان است.

پس هرکس که می خواهد در راه تربیت و تکامل نفس قدم بگذارد باید ابتدا نفس خود را و قابلیت هایی را که خداوند در او قرار داده است را بشناسد. چرا که انسان تا خودش را و قابلیت های خودش را نشناسد چطور می تواند در راه تربیت و تکامل آن قدم بگذارد؟! در حالی که لازمه تربیت، شناخت است و تا شناخت نباشد تربیت ممکن نخواهد بود.

و چه زیباست کلام امیرالمؤمنین علی علیه السلام که می فرماید: 

رَحِمَ اللَّه إمرء أعَدَّ لِنَفسِه  و استَعَدَّ لِرَمسِه و عَلِمَ مِن‏ أين‏ و في‏ أين‏ و إلى أين‏ (الوافي  ج‏1 ص116)

رحمت خدا بر کسی باد که مقدمات تربیت و تعالی نفس خود را آماده سازد و خود را برای عالم قبر آماده سازد و بداند که از کجا آمده است و در کجاست و به کجا می رود.

و همه این ها به این دلیل است که فقط انسانی می تواند نفس خود را تربیت کند که جایگاه خود را بداند و بداند که هدف خلقت او چه بوده است و این مطلب را با تمام وجود درک کند که خداوند او را بدون دلیل و از روی بازی خلق نکرده است و خلقت او از روی حکمت بوده است و او نیز باید هدفی را دنبال نماید و در پس پرده ی این دنیای مادی عالمی عظیم وجود دارد که باید خود را برای ورود به آن آماده سازد.

و در مقابل کسی که نفس خود را و قابلیتهای آن را و جایگاه و موقعیت خود را نشناسد و نداند و نخواهد بداند که ازکجا آمده است و به کجا می رود، پا در راه ظلالت و هلاکت خود گذاشته است و به دست خود، خود را هلاک ساخته است و مَثَل او مانند مَثَل کودکی است که قدر و ارزش طلا را نداند و اگر قطعه طلایی به دست او داده شود آن را به راحتی از بین می برد و ضایع می کند، بدون اینکه کوچکترین ناراحتی و اضطرابی از مفقود شدن این قطعه ارزشمند و گرانبها به خود راه دهد.

 

خویشتن را نشناخت مسکین آدمی               از فـــزونی آمــد و شــــد در کــــمی

خویشتن را آدمـــــی ارزان فـــــروخت               بود اطلس خویش بر دلقی بدوخت

مثنوی معنوی دفتر سوم ص 430


و امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند :

هَلَکَ امرُؤ لَم یَعرِف قَدرَه

هلاک می شود کسی که قدر و منزلت خود را نداند.

 

حقيقت توبه چيست و توبه نصوح به چه توبه اي گفته مي شود؟


معناي توبه چيست؟

در كتاب قاموس در معناي كلمه ی توبه اينطور آمده است : «به معني رجوع و برگشتن است در قاموس و صحاح و اقرب الموارد قيد معصيت را اضافه كرده و گفته اند: رجوع از معصيت ولي رجوع مطلق صحيح است زيرا اين كلمه درباره ي خداي تعالي نيز بكار رفته و در او رجوع از معصيت معني ندارد مثل لَقَدْ تابَ‏ اللَّهُ عَلَي النَّبِيِّ وَ الْمُهاجِرِينَ وَ الْأَنْصارِ »


بنابراين معنای لغوی توبه بازگشت و رجوع است، يعني وقتی گفته می شود فلان شخص از کرده خود توبه نموده است به این معنی است که از آن روش و راهی که پیش گرفته بوده است بازگشت نموده است و دیگر به آن راه و روش ادامه نمی دهد و مرتکب آن عمل نمی شود؛ و وقتی گفته می شود خداوند نسبت به بنده خود توبه نمود یعنی اینکه خداوند پس از اینکه نظر لطف و رحمتش را از بنده خود به واسطه معصیت او برداشته بود بار دیگر به رحمت و لطف به سوی او رجوع و بازگشت نموده است و رحمت خود را شامل حال او نموده است.