ولادت ملکوتي حضرت زهرا و نخستين سخن او
ولادت ملکوتي حضرت زهرا و نخستين سخن او
هنگامي که حضرت خديجه عليهاالسلام با پيامبر صلي اللَّه عليه و آله ازدواج کرد، زنان مکه اعتصاب عمومي کردند، که از خديجه عليهاالسلام دوري کنند، و به او اعتنا نکنند، آن بانوي مقاوم، از سرزنش سرزنش گران نهراسيد و به حمايت خود از پيامبر صلي اللَّه عليه و آله و اسلام ادامه داد، هنگامي که ولادت حضرت زهرا عليهاالسلام نزديک شد، طبيعي است که بانوان در چنين وقتي نياز به کمک بانوان ديگر دارند، خديجه عليهاالسلام از زنان قريش و بنيهاشم، کمک خواست، ولي آنها بر اثر کينه و عداوتي که با اسلام و خديجه عليهاالسلام داشتند، پيام دادند که هرگز ما تو را ياري نخواهيم کرد.
خديجه عليهاالسلام غمگين شد، ناگاه در همين لحظه چهار بانوي بلند قامت و گندمگون که شبيه زنان بنيهاشم بودند به محضر خديجه عليهاالسلام آمدند، خديجه عليهاالسلام از ديدن آنها وحشتزده شد، يکي از آنها گفت: «غمگين نباش، ما از جانب خدا به سوي تو آمدهايم، ما خواهران تو هستيم، من «ساره» (همسر ابراهيم خليل) هستم، و اين «آسيه» است، آن ديگر مريم عليهاالسلام است، چهارمي کلثوم خواهر موسي عليهالسلام است، خداوند ما را براي کمک به تو فرستاده است».
يکي از آنها در جانب راست خديجه عليهاالسلام نشست، و ديگري در جانب چپ او و سومي در پيش روي او و چهارمي پشت سر او نشستند و در اين هنگام فاطمه زهرا عليهاالسلام چشم به جهان گشود، در حالي که به طور کامل پاک و منزه بود...
نخستين سخني که حضرت زهرا عليهاالسلام در همان روز ولادت به زبان آورد اين بود:
«گواهي ميدهم که معبودي جز خداي يکتا و بيهمتا نيست، و پدرم رسول خدا است، و شوهرم سرور اوصياء است، و فرزندانم سرور نوههاي پيامبرند».
فاطمه عليهاالسلام در رشد و نمو، بينظير بود، به طوري که روايت شده: «اندازهي رشد يک روز او برابر اندازه رشد يک ماه ساير کودکان بود»
نگاهي بر زندگي حضرت فاطمه / ص 22 و 23
- توضیحات
- ولادت
- 22 ارديبهشت 1391
- حجة الاسلام شیخ جعفر كمالي
- 4630