سفر امام باقر به شام و پاسخ به سوالات
سفر امام باقر به شام و پاسخ به سوالات
امام با دانشمندان و اهل آراء و مذاهب مختلف مناظرات زيادي داشته اند كه علماي شيعه و سني آنها را بارها منتقل كرده اند. كه از جملهي آنها سفر حضرت به شام و پاسخ به سوالات دانشمند مسيحي است در سفر اجباري به شام، با اسقف بزرگ مسيحي كه گروهي از كشيشان و راهبان به دورش جمع شده تا مشكلات علمي خود را از وي بپرسند، برخورد كرد به طور ناشناس وارد جمع آنان شد. سيماي نوراني و ابهت حضرت، راهب را به شگفتي وا داشت و او را تحت تاثير قرار داد، دانشمند مسيحي مسايلي را با امام مطرح كرد و از حضرت جواب خواست. گرچه سوالات راهب با مقام علمي امام مناسبتي ندارد، لكن آن پرسشها در اين دورهي جهل، مسايلي است كه مي تواند عالم مسيحي و اطرافيانش را مسلمان كند.
دانشمند مسيحي پس از ديدن امام باقر عليه السلام مي پرسد:
دانشمند: از ما هستي يا از امت پيامبر اسلام؟
امام: از امت پيامبر اسلام و مسلمان هستم.
دانشمند: از دانشمندان آنها هستي يا از نادانان؟
امام: از نادانان نيستم.
جاذبهي امام به گونه اي است كه آثار اضطراب را در چهرهي دانشمند مسيحي نمايان كرده است.
دانشمند: من از تو سوال كنم يا تو مي پرسي؟
امام باقر عليه السلام: هر چه مي خواهي بپرس.
دانشمند: آن ساعتي كه نه از شب است و نه از روز كدام است؟
امام: زماني كه ميان طلوع صبح تا طلوع آفتاب است.
دانشمند: اين ساعت از كدام ساعتها است؟
امام: از ساعات بهشت است و در آن ساعت مي توان آخرت را آباد كرد و سعادت دو جهان را به دست آورد. در آن ساعات است كه بيمار سبك مي شود و درد ها التيام مي يابد و بيهوش به هوش مي آيد و كسي كه در شب بيدار بوده در اين ساعت به خواب رود.
دانشمند: شما مسلمانان اعتقاد داريد كه اهل بهشت مي خورند و مي آشامند و از ايشان چيزي دفن نمي شود. نشانهي آن در اين دنيا چيست؟
امام: نمونه و نظير روشن آن در اين جهان جنين است كه در شكم مادر تغذيه مي كند ولي مدفوعي ندارد.
دانشمند: شما عقيده داريد نعمتهاي بهشت پايان ناپذيرند و هر چه از آنها استفاده شود كم نمي شوند نظير آن در دنيا چيست؟
امام: نشانهي آن در دنيا علم است كه هر چه از آن بهره گيرند كاستي نپذيرد، همچنين چراغي كه اگر هزاران چراغ را از آن بيفروزند روشني اش كم نشود.
دانشمند مسيحي با خود مي گويد: سوالي ديگر مطرح مي كنم كه محمد باقر عليه السلام از جواب آن ناتوان ماند.
دانشمند: آن دو برادري كه در يك زمان از مادر متولد شدند و در يك زمان از دنيا رفتند، اما هنگام مردن، عمر يكي پنجاه سال و ديگري صد و پنجاه سال بود، چه كساني بودند؟
امام: آن دو برادر «عزيز» و «عزير» بودند كه قرآن از آنها خبر مي دهد. آنها مدت سي سال با يكديگر زندگي كردند خداوند جان عزير را به زنده شدن مردگان در قيامت ترديد داشت گرفت و پس از صد سال او را زنده كرد. وي بيست سال ديگر با برادر خويش زندگي كرد و سرانجام هر دو در يك ساعت از دنيا رفتند.
دانشمند كه جواب سوالات خود را صحيح و حكيمانه دريافت كرد، به پيروان خويش گفت: آيا كسي را داناتر از من مي شناسيد كه مرا رسوا كند. به خدا سوگند تا اين مرد در شام است با شما سخن نخواهم گفت، اي دانشمندان مسيح هر چه مي خواهيد از او بپرسيد.
مشعل فروزان دانش و تقوی «امام محمد باقر» علیه السلام / صفحه20 و 21
- توضیحات
- سیره و فضائل
- 02 خرداد 1391
- حجة الاسلام شیخ جعفر كمالي
- 5631